بودنم باتورویای محالی بود
بودنم درکنارت خیالی بود
هرشب ازحس دلتنگی
ازعشق ومهرم به تو یک رنگی
مجنون شده ام مجنون غصه به دست
فرهادشده ام فرهاد تیشه به دست
آه.که چه قدردرکنارت خوشبختم
این حال دنیای این روزای منه خوشبخته
چه قدر دلم پر زده واسه آرزومحالی
چه قدردوست دارم توراتودلم قرار بدم
حس گرم بودنت قشنگه تو قصه است
خدامیدونه اشک هام از اون حسه است
به خدا من دوستت دارم،طاقچه دلم
باور کن دوستت دارم ایینه ی دلم.
من که تا زنده ام نمیزارم حرف پشتت باشه
من تا جون دارم نمیزارم کسی دشمنت باشه
تامنوداری غم هم نداشته باش
تا منو داری مثل کوه بهم استوار باش
درسته کیلومتری ازت دورم
درسته ازت فرسنگ هادورم
اماخیالت پیشمه هرشب
همین که نزدیکی تورخت خوابه هر شب
عشق پاک من باتو سوزندس
امابااتیشش همه را ترکوندم
دنیای این روزای من هوایه
احساس قلبیم به تو خداییه
بوس میکنم لبای قشنگتو
لمس میکنم تن گرمتو
هر کاری میکنم خیالیه
عجب حسیه چه حالیه چراهمش خیالیه؟
دنیای این روزای من پرازدرد
دنیای این روزای من بی تو مرگه
اگر من جسمی وظاهری بودن کنارت
ازنازچشای عشوه توشدم خرابت
اگر میگن من سنم کمه
چرا نمیگن نبود تو واسم پراز غمه
عاشقی که به سن وسال نیست
به بزرگی وکوچیکی ریخت وقیافه نیست
چشام دیگه سو نداره ازتاریکیه
یکم نوره دلتو بده اتاقم مثل غار تاریکیه
موندم توحکمت خدا این چه حسیه
گفتم اگرمال من نیست پس این چه حالیه؟
دیگه نگو میرم ازکنارت
دیگه نگوعذاب نکش نیاری بهانه
رفتن منو یاد مرگ میندازه
توروخدانگو میرم از کنارت
اشکام جاری ازدرد نبودته
بدون تودل پرازحسرته
بازمیخوام باشی کنارم
به جون خودم من جزتو کسیو ندارم
حس همین که صدات توگوشمه
اسمت توی تک تک فایل های گوشیمه
دلم میخواد خوش حال باشی
چشات ازغم نسوزه قئی باشی
روزی میرسد که می رئیم
اماتاهستیم نگیم که میرویم
سرتودرد اوردم عشقم حلال کن
توزندگیت باعشق واقعیت صفاکن